خاطرات مشاور کسب و کار

با خواندن این خاطرات شما به مرور زمان با نکات ظریف کسب و کارها آشنا خواهید شد

خاطرات مشاور کسب و کار

با خواندن این خاطرات شما به مرور زمان با نکات ظریف کسب و کارها آشنا خواهید شد

  • ۰
  • ۰

از زاهدان به مشهد آمده بود و پس از تجربه های موفق بازرگانی این بار تصمیم داشت در فضای مجازی شروع به کسب درآمد کند .

ایده ی خوبی داشت که هر چند تکراری بود  ولی با توجه به توان مدیریتی و استعداد ارتباطاتی اش به عنوان مشاور تردیدی نداشتم که ایده اش با موفقیت به نتیجه  عملی خواهد رسید .

می خواست سامانه ای برای رزرو وقت پزشکان متخصص مشهد راه اندازی کند بطوری که هر پزشکی در مشهد با ایجاد یک پنل اختصاصی ، بیماران خود را از طریق این سامانه پذیرش کند . تنها مشکل دوست سیستانی من عدم شناخت کافی از فضای مشهد و جذب بازاریاب بود ، و سرمایه تخمین زده شده برای این پروژه ی سنگین را نداشت . از طرفی نحوه برخورد پزشکان هم برایش قابل پیش بینی نبود . پزشکان از جمله اصنافی هستند که برای پول احترام بالایی قائل هستند و حاضر نیستند چشم بسته سرمایه گذاری کنند .

بعد از 2 جلسه مشاوره و بررسی طرح ایشان و شناخت استعدادها و علاقه هایش و نیاز جامعه ی پزشکی به این نتیجه رسیدیم که پروژه را طی دو فاز اجرا کنند که در فاز اول طی یک شغل جدید در قالب یک دفتر خدماتی خاص بیایند خدمات عقد قرارداد و تسویه حساب بیمه های خصوصی و دولتی با پزشکان و مراکز پزشکی درمانی را ارائه دهد و پس از مدتی کسب درآمد و همچنین اعتبار در فاز دوم شروع کنند به راه اندازی سامانه ثبت نام و رزرو وقت پزشکان . به این ترتیب ضمن کسب سرمایه اصلی ،  به جامعه پزشکی به صورتی خوشنام وارد خواهند شد . و در فاز دوم  سامانه را با یک بانک اطلاعاتی قوی راه اندازی خواهد نمود.

گاهی برای شروع یک کسب و کار ، نیاز است به طراحی یک کسب و کار متفاوت ولی مرتبط به نام شروع کننده یا استارتر
  • میم عین
  • ۰
  • ۰

از دوستان دوران دانشگاه بود .دقیقاً بیست سال قبل ، او در دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی و من دانشکده مهندسی درس میخواندیم و امروز ، همکار بودیم . وقتی فهمید مشاوره کسب و کار می دهم از من خواست به یک جای مخفی برویم ،جایی که مدتها برای به بار نشستنش هزینه کرده بود و حالا می خواست از آن پول دربیاورد.

در پایانه اتوبوسرانی مشهد ( ترمینال مسافربری ) خدمات اطلاع رسانی صوتی انجام می داد . چیزی شبیه یک رادیوی محلی و از مدیریت ترمینال یک اتاق رایگان هم گرفته بود ولی حالا در جذب آگهی تبلیغاتی مشکل داشت نمی دانست از کجا شروع کند و چگونه آگهی جذب کند ، به او گفتم این که مشکلی نیست درب این دفتر مخفی ات را قفل کن و با من بیا . گفت کجا ؟  گفتم جای دوری نمیرویم فقط می خواهم من را به یک آبمیوه دعوت کنی هرچند به تو گفته بودم حق المشاوره نمی گیرم .

لبخندی زد و گفت مهندس داشتیم ؟؟

از طبقه دوم پایین آمدیم و ضمن قدم زدن به او گفتم به در و دیوار ترمینال نگاه کن و دقیق بگو چه می بینی ؟ گفت هیچی . گفتم مهندس جان تو هر روز به اینجا می آیی و این همه تبلیغات را نمی بینی ؟ گفت آهان اینها را می گویی . خوب اینها یک بار تبلیغات کرده اند دیگر ، گفتم کسی که در ترمینال مشهد تبلیغات کرده هم فایده تبلیغات را می شناسد و هم  پی به ارزش کلیدی این محل استراتژیک برده است ،  پس حاضر است باز هم حضور تبلیغاتی داشته باشد ولو متفاوت و با رسانه های دیگر و این گروه نسبت به کسانی که تا بحال تبلیغات نکرده اند در اولویت هستند.

همانجا گوشی اش را درآورد و از همه تابلوهای تبلیغاتی عکس گرفت . چنان غرق این کار شد که آبمیوه هم به کل فراموش شد .

کسی که یک بار برای تبلیغات هزینه کرده ، باز هم هزینه خواهد کرد فقط باید آگهی جدید، متفاوت و اثربخش به نظر بیاید .

  • میم عین