در سر سه راهی بین تحصیلات ، استخدام و کارآفرینی مانده بود ، جوان با استعدادی بود . از یک سو دوست داشت ادامه تحصیل بدهد و فوق لیسانس بگیرد ، از طرفی شرایط استخدامی به او اجازه این کار را نمی داد و از طرفی به شدت علاقه مند بود به روی پای خودش بایستد و کارآفرین شود.
این مورد یکی از سخت ترین مشاوره هایم بود به هرکدام را انتخاب می کرد باید آن دو تای دیگر را بی خیال می شد یا لااقل تا مدت بی خیال می شد . ولی مشکل اینجا بود هم درس و تحصیل را خیلی دوست داشت و هم شغلش را و از طرفی آرزوی دیرینه اش مدیریت بر چندین کارمند بود .
در گام اول مشاوره چشم اندازش را بررسی کردم و این سوال را مطرح کردم که به نظر خودت برای چه کاری به دنیا آمده ای و آیا تحصیلاتت تا الان به درد این کار می خورد . مشخص شد علیرغم تحصیلات فنی به مدیریت علاقه مند است که اگر قرار بود در زمینه فنی فوق لیسانس بگیرد ، قطعاً از این چشم انداز یعنی مدیریت دور می شد ، لذا قرار شد در مورد رشته فوق لیسانسش بیشتر مطالعه کند .
در مورد کارآفرینی هم پس از بررسی شغل کنونی اش متوجه شدم که می تواند با اتخاذ یک استراتژی مشخص ، به مرور تبدیل به پیمانکار همان شرکتی بشود که در حال حاضر آنجا کار می کرد .
گام های اولیه استراتژی را هم با هم بررسی کردیم و مشخص شد طی 2 سال می تواند پیمانکار مستقل آن کارخانه شود به شرطی که شروع کند به تحقیق و مطالعه برای تغییر و ایجاد نوآوری در محصولات کارخانه در کارگاه نقشه ذهنی من که هفته بعد برگزار می شد شرکت کرد و گفت تصمیم دارد MBA بخواند و قید فوق لیسانس فنی را زده است .
- ۹۴/۱۱/۱۴
مایلم در حوزه کارآفرینی و موفقیت، با هم ارتباط و تبادل مطالبی داشته باشیم.
من نیز در این حوزه مشغول کارم.
یاحق.