دقیقاً یک ساعت مانده به افطار وقت مشاوره را تنظیم کردند . مانده بودم آیا می توانم چله ی تابستان در آخرین دقایق گرسنگی و تشنگی از مغزم کار بکشم یا خیر ؟
مراجع یک بانوی آرایشگر بود حدود 45 سال سن و دارای چهره ای مهربان و قابل اعتماد ، هدفش از مشاوره گرفتن رونق کسب و کارش بود .
راجع به فضای فیزیکی آرایشگاهش پرسیدم دیدم فضایش طوری هست که امکانات جدید اضافه می کند لذا پیشنهاد دادم فضای سرو قهره و مطالعه کتاب را هم به سالن انتظارش اضافه کند. بعد از کمی صحبت متوجه شدم ایشان به مسائل روانشناسی و اجتماعی هم علاقه دارند و به همین خاطر پیشنهاد بهتری دادم .
گفتم در مورد مشتریان قدیمی تر که کاملاً به شما اعتماد دارند سعی کنید مشاوره اخلاقی و روانی بدهید که این مستلزم توسعه مطالعات شخصی شما و تقویت توانمندی و مهارت مشاوره است.گفت : از کجا فهمیدید که مشاوره می دهم ؟ گفتم وقتی در سن خردسالی بودم مادرم آرایشگر بود و بانوان با مادرم درد و دل می کردند و عموماً به جواب های خوبی هم می رسیدند لذا چقدر خوب است آن دقایق طولانی کار فرسوده کننده ی شما به یک گفتگوی اثر بخش و مفید تبدیل شود که این در دراز مدت مشتریان وفادار شما را متعدد می کند.
- ۹۴/۱۱/۱۳