همیشه به نسل های بعد از خودم افخار میکنم ، آنهایی که دم به تله ی استخدام نمی دهند ، حتی اگر روزها و ماهها جیبشان خالی باشد .
او نیز از همین گونه ی اخیر بود حدود بیست سال سن داشت و مدیریت بازرگانی می خواند ولی هم طراح وب بود و هم عکاس و گرافیست ، برای مشاوره نیامده بود بلکه آمده بود تا خودش و توانمندی هایش را معرفی کند ، من هم به یکی دو جا معرفی اش کردم .
ذهن نظام یافته ای داشت خیلی سریع پروژه تعریف می کرد ، تیم تشکیل می داد و تقسیم کار می کرد . دست می گذاشت روی نیازهای پاسخ داده نشده و می دیدی یک هفته ای یک استارتاپ ایجاد کرده است .
یک روز گفت : مهندس جذب سرمایه و مشتری برایم سخت است چه کنم به شوخی به او گفتم برو موسسه کاشت مو ، بگو کمی سبیل و ریش برایت بکارند ، مدتی بعد عکس فیس بوکش را عوض کرد ، دیدم به به چه ریش و سبیلی گذاشته ، فهمیدم قسمت های جدی هر شوخی را جدا می کند و به آنها عمل می کند.
هنوز هم گاهی او را می بینم و همچنان سعی کرده جایی استخدام نشود و دست باز باقی بماند.
- ۹۴/۱۱/۱۳