خاطرات مشاور کسب و کار

با خواندن این خاطرات شما به مرور زمان با نکات ظریف کسب و کارها آشنا خواهید شد

خاطرات مشاور کسب و کار

با خواندن این خاطرات شما به مرور زمان با نکات ظریف کسب و کارها آشنا خواهید شد

  • ۰
  • ۰

همیشه به نسل های بعد از خودم افخار میکنم ، آنهایی که دم به تله ی استخدام نمی دهند ، حتی اگر روزها و ماهها جیبشان خالی باشد .

او نیز از همین گونه ی اخیر بود حدود بیست سال سن داشت و مدیریت بازرگانی می خواند ولی هم طراح وب بود و هم عکاس و گرافیست ، برای مشاوره نیامده بود بلکه آمده بود تا خودش و توانمندی هایش را معرفی کند ، من هم به یکی دو جا معرفی اش کردم .

ذهن نظام یافته ای داشت خیلی سریع پروژه تعریف می کرد ، تیم تشکیل می داد و تقسیم کار می کرد . دست می گذاشت روی نیازهای پاسخ داده نشده و می دیدی یک هفته ای یک استارتاپ ایجاد کرده است .

یک روز گفت : مهندس جذب سرمایه و مشتری برایم سخت است چه کنم به شوخی به او گفتم برو موسسه کاشت مو ، بگو کمی سبیل و ریش برایت بکارند ، مدتی بعد عکس فیس بوکش را عوض کرد ، دیدم به به چه ریش و سبیلی گذاشته ، فهمیدم قسمت های جدی هر شوخی را جدا می کند و به آنها عمل می کند.

هنوز هم گاهی او را می بینم و همچنان سعی کرده جایی استخدام نشود و دست باز باقی بماند.

  • ۹۴/۱۱/۱۳
  • میم عین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی